می خوای مقاله برای ژورنال سطح بالا چاپ کنی!
پس یه بار برای ترجمه هزینه کن
نیاز به ویرایش نیتیو با گواهی ویرایش داری
بدون واسطه کارتو به مترجم بسپار
نیاز به رفع مشابهت مقاله داری؟
اولین مرکز تخصصی رفع سرقت ادبی در ایران
گزارش مشابهت Ithenticate ارزان ترین در ایران!
صدور گزارش در کمتر از 15 دقیقه

ترجمه تخصصی روانشناسی

بهترین سایت ترجمه تخصصی روانشناسی

ترجمه لبخند، بهترین سایت ترجمه تخصصی روانشناسی با بیش از ده سال تجربه موفق در زمینه ترجمه تخصصی روانشناسی

مترجم تخصصی روانشناسی

مترجمان ما با تکیه بر تجربه و تخصص، آماده ارائه ترجمه ای با کیفیت به شما هستند. ترجمه تخصصی روانشناسی به صورت مفهومی، دقیق و روان و با توجه به معنای خاص اصطلاحات روانشناسی انجام می شود. تمامی ترجمه ها همراه با تضمین کیفیت ارائه می شوند.
 نمونه ترجمه تخصصی روانشناسی

ترجمه تخصصی روانشناسی فارسی به انگلیسی

ترجمه فارسی به انگلیسی روانشناسی کاملا به صورت مفهومی و با نگارش نیتیو انجام می شود. همچنین ترجمه روانشناسی فارسی به انگلیسی همراه با ضمانت کیفیت و پذیرش مجله ارائه می شود. ضمانت ترجمه روانشناسی فارسی به انگلیسی بدون محدودیت زمانی می باشد.
نمونه ترجمه تخصصی روانشناسی

ترجمه تخصصی روانشناسی انگلیسی به فارسی

ترجمه تخصصی روانشناسی انگلیسی به فارسی ارزان و فوری و در عین حال با کیفیت را از ترجمه تخصصی لبخند بخواهید. ترجمه تخصصصی روانشناسی انگلیسی به فارسی توسط مترجم حرفه ای و آشنا با موضوع و اصطلاحات تخصصی انجام می شود.

قیمت ترجمه تخصصی روانشناسی - سفارش ترجمه تخصصی روانشناسی

محاسبه قیمت

سفارش ترجمه تخصصی روانشناسی

لطفا جهت سفارش ترجمه تخصصی روانشناسی و تعیین هزینه، فایل خود را ارسال کنید.

ارسال فایل بیشتر

نمونه ترجمه تخصصی روانشناسی

صرفا به تعریف لفظی از کیفیت ترجمه تخصصی روانشناسی اکتفا نکنید. این حق شما است که قبل از سفارشی ترجمه تخصصی روانشناسی از کیفیت ترجمه و روانی آن اطمینان حاصل کنید. ما به این حق شما احترام می گذاریم. در ادامه می توانید نمونه ترجمه تخصصی روانشناسی که توسط مترجمان متخصص و با تجربه ما انجام شده اند را مشاهده کنید.
نمونه ترجمه تخصصی روانشناسی

سردردهای میگرنی

سردرد شایعترین نشانه عصبی و یکی از شایعترین شکایات طبی است. سردرد میگرنی یک اختلال حمله¬اي مشخص با سردردهاي یکطرفه، توام با یا بدون آشفتگی¬هاي بصري یا معدي- روده¬اي مانند تهوع، استفراغ، و نورهراسی (photophobia) است. احتمالا علت این سردردها فشار داخل جمجمه¬اي جریان خون (photophobia) است (1) . در واقع میگرن به عنوان شکلی از اختلال پردازش حسی با انشعابات گسترده در داخل سیستم عصبی مرکزي (central nervous system) در نظر گرفته شده است. در حال حاضر اجماع بر این است که هر دو اجزای عصبی و عروقی در میگرن به احتمال زیاد مرتبط هستند. ساختارهاي عصبی درگیر شامل قشر مغز و ساقه مغز هستند (2). میگرن به دو دسته کلی تقسیم شده است: میگرن بدون اورا (migraine without aura) و میگرن همراه با اورا (3). میگرن بدون اورا شایع¬ترین سردرد عروقی میگرن است که در بیش از 80 درصد بیماران میگرنی رخ می¬دهد. میگرن کلاسیک (با اورا) نوع غیر شایع سردرد میگرنی است که علت15 تا 20 درصد میگرن¬ها است. تفاوت میگرن کلاسیک با نوع شایع، همراه بودن با اورا است، به طوري که قبل از بروز سردرد، فرد دچار یک سري اختلالات عصبی مانند مشاهده نقاط نورانی و مورمور شدن بدن می¬شود (4). میگرن با خستگی فیزیکی، استرس¬های عاطفی، افسردگی و سایر فاکتورهای سایکولوژیک ارتباط دارد (5). سردرد میگرنی می¬تواند در نحوه انجام کار و زندگی فردی و اجتماعی افراد تاثیرگذار است و در طولانی مدت در کیفیت زندگی تاثیری منفی به جا می¬گذارد (6). تحقیقات جدید انجام شده نشان می¬دهند که میگرن خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، انسداد و فشار خون را در افراد افزایش می¬دهند. محققان اعلام کرده¬اند که بیماری میگرن در افراد استرس و فشار زیادی ایجاد می¬کند و همین امر بر روی ضربان قلب و فشار خون تاثیر مستقیم دارد (7). همچنین مشکلات روانشناختی در بین بیماران با سردردهای مزمن بسیار شایع است. درصد زیادی از بیماران با سردردهای میگرنی، افسردگی و اختلالات اضطرابی دارند (8). یکی از الگوهای شایع در سردردهای میگرنی، وجود افکار مزاحم مکرر به صورت نشخوار فکری می¬باشد (9)، عبدالهی در تحقیقی نشان داد بین نشخوار فکری و میگرن رابطه وجود دارد (10). نشخوار فکری بیانگر افکاری است که تمایل به تکرار داشته، آگاهانه بوده و پیرامون یک موضوع متمرکز هستند و حتی در صورت غیبت محرکهای محیطی فوری و ضروری این افکار باز هم پدیدار می¬شوند (11). پاپا جورجيو و ولز در مطالعه¬اي نشان دادند كه نشخوار فكري، زنجيره¬اي طولاني از افكار تكراري، چرخان و خود متمركز و پاسخي به افكار منفي اوليه است (12).

Migraine headache

Headache is the most prevalent neural symptom and one of the main medical complains. Migraine headache is a specific invasive disorder with one side headaches with or without visual or stomach-intestinal problems (e.g. nausea, vomiting, and photophobia). One probable cause of the headache is intracranial blood pressure [1]. In fact, migraine is a sort of sensory processing disorder with wide branches within the central nervous system. Currently, there is a general agreement that the nervous and vascular elements have a role to play in migraine. The nervous structures that affect migraine are the cerebral cortex and brainstem [2]. There are two general categories of migraine; migraine without aura and migraine with aura [3]. The former is the most common migraine vascular headache that is experienced by more than 80% of migraine patients. The latter, also known as classic migraine, is the less prevalent migraine and constitute 15-20% of migraine cases. The difference between the classic migraine and migraine without aura is that in the former case, the patient experiences a series of neural disorders (e.g. appearance of illuminous spots and paresthesia) [4]. Migraine is also related two physical fatigue, emotional stresses, depression, and other psychological factors [5]. Migraine headache may influence patient’s work and social/private life with negative effects on one’s quality of life when it happens [6]. Recent studies have shown that migraine increases the risk of cardiac diseases, blockage, and hypertension. Authors have argued that the disease creates notable pressure and stress and this affects one’s heartbeat and blood pressure [7]. In addition, psychological problems are common among patients with chronic headache, so that a higher percent of patients with migraine headache also suffer depression, and anxiety disorders [8]. One of the prevalent patterns of migraine headaches is frequent intrusive thoughts that appear as rumination [9]. Abdolahi reported a relationship between rumination and migraine [10]. Rumination refers to the thoughts that tend to be repeatable and conscious and focused on a specific subject; they even appears in absence of immediate and essential environmental stimuli [11]. Papajorjio and Wales showed that rumination is a long chain of repetitive, rotating, and self-centered thoughts and a response to primary negative .thoughts
ادامه مطلب

چارچوب پرسید

خطراتی که سلامتی را تهدید می کنند امروزه به طور عمده به دلیل عوامل رفتاری رخ می دهند و آموزش بهداشت می تواند باعث تغییر این رفتارها در سطح فرد شده و حتی موجب ارتقاء رفتارهای سالم در جامعه و تغییر اجتماعی شود. این تغییر رفتار خود در کاهش بسیاری از بیماری ها و آسیب ها می تواند موثر باشد. اثربخشی برنامه های آموزش به مقدار زیادی به استفاده صحیح از تئوری ها بستگی دارد. برای ایجاد، حفظ و ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی و با توجه به پیچیدگی این رفتارها لازم است از تئوری ها یا مدل های آموزش در این زمینه استفاده شود. تئوري ها ابزارهای ارزشمندی برای حل بسياری از مشکلات محسوب می شوند. آن ها می توانند به پيش بينی پيامدهای مداخلات کمک کنند و به عنوان مبنايی برای پژوهش و تنظيم فرضيه ها، ارزيابی نيازها، رويکردهای مداخله ای و برنامه ريزی، پيش بينی نتايج مداخلات و شيوه های تحقيق باشند. تئوری، فهم روشنی از استراتژی ها و اهداف مداخله ای را پيش رو قرار می دهد. چهارچوب PRECEDE توسعه مداخله را به عنوان فرایندی منظم تعریف می کند که شامل تشخیص اجتماعی، رفتاری، سازمانی و اجرایی است که به شناسایی مشکلات بهداشتی و عوامل تعیین کننده آنها در کل مجموعه گامهای تشخیصی می پردازد. این عوامل به صورت سلسله مراتب وجود دارند و فرایند منطقی مداخله را دیکته می کنند. اول، نیاز است که سطح کافی از انگیزه وجود داشته باشد. دوم، تغییر بایستی ممکن باشد و سوم تغییر مثبت در رفتار بایستی تقویت شود. در نهایت، وضعیت دموگرافیک و اقتصادی-اجتماعی قابل تغییر در مراقبت اولیه نیز بایستی شناسایی شود. این مدل از جمله مدل های برنامه ریزی در آموزش می باشد که در کار آزمایی ها به طور موفقیت آمیزی عمل نموده است. هدف نهایی مداخلات براساس الگوی پرسید، بهبود کیفیت زندگی می باشد. اين الگو از نتايج نهايي (علت ها) شروع مي شود و طي مراحل متوالي و مستمر طراحي، اجرا و ارزشيابي پيش مي رود. اين الگو نشان مي دهد كه چگونه تشخيص اجتماعي، همه گيرشناسي و رفتارها به درك روشني از نيازها، مشكلات و تمايلات افراد جامعه منجر مي شود و علل آن دسته از عوامل رفتاري كه ارتباط تنگاتنگی با سلامت دارند را نيز بررسي مي كند.

PRECEDE framework

Health risks nowadays are mostly rooted in behavioral factors and health education can make a great contribution in changing behaviors at individual level and even lead to health behavior promotion at society level and social changes. Such behavior change can be effective in decreasing the risk of many diseases and damages. Efficiency of educational programs depends on implementing the theories in a proper way. To develop, continue, and promote self-care behaviors, given the complicacy of such behaviors, we need theories and educational models. Theories are valuable tools to solve many problems. They help predicting the outcomes of interventions and create a ground for research works, developing hypotheses, assessing needs, determining interventional approaches, planning, determining the outcomes of an intervention, and deciding about research methods. Theory is a clear concept of strategies and interventions objectives. The PRECEDE framework defines intervention as a disciplined process consisting of social, behavioral, organizational, and executive diagnosis that deals with identifying health problems and the factors effecting in it throughout the process of diagnostic steps. These factors are organized as a hierarchy that dictates the rational process of intervention. Firstly, there is a need to create an adequate level of motivation. Secondly the change must be feasible and thirdly, the positive change in behavior must be reinforced. Finally, the demographics and economic-social condition that can be altered should be determined throughout early cares. This model is one of the models of programming in education that has been successfully implemented in trial works. The final goal of interventions based on PRECEDE model is to improve quality of life. The model demonstrates how social, epidemiological, and behavioral diagnoses lead to a clear perception of needs, problems, and preferences of members of a society. It also highlights the causes of behavioral factors that have a close relationship with health.
ادامه مطلب

مشاوره گروهی برای زنان نخست زا

دوران بارداري، يكي از مهم ترين مراحل زندگي يك زن می باشد که اغلب پر استرس، همراه با تغييرات فيزيولوژيكي و رواني به حساب مي آيد(1). علي رغم پيشرفت هاي علمي در زمينه مشكلات جسمي دوران بارداري، مشكلات رواني همچنان موضوعي مهم در بهداشت زنان باردار به شمار مي آيد(2). تجربه نخستین حاملگي در زندگي زنان را نوعي بحران وضعيتي مطرح كرده و اظهار مي دارند حاملگي كه اغلب سبب شادماني چشمگير والدين مي شود، براي برخي از زنان نخست زا مي تواند سبب اضطراب شود(3). استرس ناشي از تولد اولين فرزند در جداول استرس رواني- اجتماعي، جزء استرسهاي شديد طبقه بندي مي شود(4). اختلالات رواني مانند افسردگي، اضطراب می توانند سبب ایجاد اختلال در كارايي و عملکرد اجتماعي فرد شود. مطالعات نشان داده اند که فشار رواني سبب ايجاد اختلال در عملكردهاي اجتماعي، روان شناختي، جسماني و خانوادگي فرد می گردد(5). حاملگي يكي از عوامل استرس زاي بزرگ زندگي است كه مي تواند سبب آشكار شدن يا تشديد زمينه ابتلا به افسردگي شود. در صورت وجود مشكلات زناشويي، حاملگي ناخواسته، سابقه شخصي يا خانوادگي افسردگي و وضعيت اجتماعي– اقتصادي پايين، احتمال ابتلا به افسردگي افزايش مي يابد(5, 6). بارداري تنش هاي فراوانی به همراه دارد. بسیاري از زنان از طریق دریافت حمایت هاي خانوادگی و ا جتماعی مناسب با ا ین بحران سازش یافته(7)، در حالی که برخی دیگر ممکن است به اختلالات روانی دچار شده و زمینه بروز مشکلات روحی و روانی در آنها فراهم گردد(6). بنابراين تغييرات زيادي در دوره حاملگي در ابعاد مختلف سلامتی، بخصوص سلامت روان مادر را تحت شعاع قرار داده و كيفيت زندگي آنان را نیز کاهش می دهد(8). اين تغييرات فراتر از كنترل مادران است و اولين تغييراتي محسوب مي شود كه آن ها را هم از نظر روحي و هم از نظر جسمي آسيب پذير مي كند(7). به عبارت ديگر در دوره بارداري سلامت جسمي، روانی، اجتماعي و در مجموع كيفيت زندگي زنان باردار دچار تغييرات زيادي می شود(6). با توجه به مشکلات مختلفی که بارداری می تواند بر زنان باردار ایجاد کند؛ ضروری است که برنامه هایی مناسب جهت ارتقا وضعیت سلامت و کیفیت زندگی آنان اجرا گردد(9). مشاوره شناختی رفتاری به فرد کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده و در نتیجه این طرز تفکر جدید، می تواند با رفتارهای سالم تر و درست تری در برابر حوادث ناگوار پیرامون خود برخورد نماید(10). این رویکرد می تواند بر سلامت مادران بار دار تاثیر گذار باشد(11).

Group consultation for nulliparous women

Pregnancy is a critical life experience for women, which in many cases is featured with stress and physiological/mental changes [1]. Despite the scientific advances about mental and physical problems during pregnancy, mental problems are sill one of the main issues for pregnant women [2]. The first pregnancy experience in women is described as a conditional crisis (بحران وضعیتی). While pregnancy usually causes a notable fit of happiness and euphoria in the parents, it may cause anxiety in nulliparous women [3]. The stress caused by the birth of the first child is categorized at the top of intensive mental-social stresses [4]. Mental disorders like depression and anxiety might disrupt one’s social role and efficiency. Studies have shown that mental pressure causes social functions, psychological, physical, and family disorders [5]. Pregnancy is one of the major stressors that might uncover or intensify the backgrounds for depression. The risk of depression is higher in the cases of marital problems, unplanned pregnancy, history of depression in family or the individual, and low socio-economic class [5, 6]. Pregnancy brings in several tensions and many women adapt to such tensions by receiving family and social supports [7]. However, some women might face mental disorders and develop the ground for mental and spiritual problems [6]. Therefore, many changes that a woman experiences during pregnancy affects them from different health aspects especially mental health and their quality of life [8]. Such changes are beyond the mother’s control and unprecedented and make her vulnerable physically and mentally [7]. In other words, women’s physical, mental, and social health and quality of life in general undergo severe changes during pregnancy [6]. Given the different problems that women experience during pregnancy, it is essential to find effective programs to improve their health and quality of life [9]. Behavioral cognitive consultation helps individuals to think differently and using the new way of thinking, they can adopt healthier and better behaviors in the face bitter events and experiences [10]. Such approach may be effective in mother’s health [11].
ادامه مطلب

جراحی زیبایی

تمایل به زیبایی از گذشته های دور همواره همراه بشر بوده است و انسان موجودی زیبا دوست می باشد (1ajaums-mcs-v1n2p109-fa .) وجراحی زیبایی یکی از آخرین دستاوردهای بشر برای خلق زیبایی می باشد که برای تغییر دادن ظاهر بدن، در غیاب بیماری، آسیب و جراحت یا بدشکلی های مادرزادی و ارثی می تواند عاملی برای بهبود کیفیت زندگی باشد (3)3به طور کلی منظور از جراحی زیبایی، جراحیهایی است که بدون ضرورت طبی خاص و صرفاًبه منظور زیبایی انجام میشوند4 (.-f امروزه ظاهر بدن در نحوه شکل گیری روابط اجتماعی انسانها نقش مهمی پیدا کرده و افراد در تلاش هستند تا شخصیتی سرزنش ناپذیر و متناسب با ارزشهای اجتماعی روز داشته باشند (aja2.) بنابراین تقاضا برای جراحی زیبایی در دنیا با رشد فراینده ای همراه بوده است، به طوری که درسال 2017 در آمریکا تعداد افرادی که تحت عمل جراحی زیبایی قرار گرفتند، حدود5/17 میلیون نفربوده است که درمقایسه با سال 2000حدود 137درصد افزایش نشان می دهد(1). همسو با سراسر دنیا، در کشورهایی آسیایی و بخصوص در بین جوانان گرایش به جراحی زیبایی در سالهای اخیر بسیار قابل توجه بوده است) . gums-hnmj-v24n4p53-en ( برای مثال در کره از هر 10 زن بالای 18 سال 8 نفر برای جرای زیبایی احساس نیاز کردند. طبق گزارش های موجود کشور ایران از نظر نسبت اعمال جراحی زیبایی انجام شده به کل جمعیت در رتبه های اول جهان قرار دارد و این آمار رو به افزایش است. افزایش میزان اعمال جراحی زیبایی را میتوان به عواملی همچون افزایش اهمیت ظاهر فیزیکی در جوامع معاصر، هزینه های پایین تر روشها، و افزایش آگاهی عمومی از جراحی زیبایی از طریق رسانه ها،نسبت داد.. مطالعات قبلی به عوامل فردی همچون سن، سطح تحصیلات، تحصیلات والدین، وضع اقتصادی اجتماعی به عنوان عوامل موثر در انجام جراحی زیبایی اشاره کرده اند (2). امروزه با افزایش میزان جراحی زیبایی، برخی محققان به دنبال فهم عوامل روانشناختی هستند که بر برخی افراد برای انجام جراحی زیبایی تأثیر می گذارد. تحقیقات گذشته نشان داده است که بین توجه به جراحی زیبایی و جذابیت فیزیکی و تصویر بدنی منفی رابطه وجود دارد. علاوه بر این عواملی همچون استرس و اضطراب، عزت نفس پایین،نارضایتی از بدن، نگرش مثبت نسبت به جراحی زیبایی،و افسردگی را بعنوان متغیرهای موثر بر جراحی زیبایی نام برده اند. بر اساس شواهد موجودیکی از دلایل افزایش انگیزه جراحی، عمدتاً بدلیل نگرش مثبت نسبت به اعمال جراحی بعنوان ابزاري براي بهبود ظاهر بوده است. نگرشها عوامل شناختی، عاطفی و رفتاری هستند که دیدگاه فرد را به سمت یک رفتار خاص مطلوب یا نامطلوب می کند (Hogg & Vaughan، 2008). نگرش نسبت به جراحی زیبایی در فرهنگهای مختلف متفاوت است و به ادراک کلی افراد در مورد پذیرش یا تایید جراحی زیبایی اشاره دارد

Cosmetic surgery

Desire for beauty is an age long comrade of man so that man, as a being, likes beauty (Ajaums-mcs,v1n2p109-fa). Cosmetic surgery is of the latest man’s achievements to create beauty. It is to alter body appearance for no medical reason or congenital/hereditary malformation and it can be effective in the improvement of quality of life [3]. In general, cosmetic surgeries are not done due to medical urgency and beauty is the sheer reason for doing them [4]. Nowadays, one’ body form affects the way social relationships are formed and people try to build a non-questionable personality that fits day social values (Aja 2). As a result, the demand for cosmetic surgery is growing fast so that 17.5million people had a cosmetic surgery in the USA in 2017, which is 137% higher comparing with 2000 [1]. Consistent with the rest of the world, cosmetic surgeries have become very popular in Asian countries and among the youth in particular in recent years (V24n5p53-en. Gums-hnmj-). For instance, eight out of every ten Korean women above 18 years old feels the need for a cosmetic surgery. Reports show that Iran is one of the top countries in terms of popularity of cosmetic surgeries and there is a growing demand for cosmetic surgeries in Iran. The increase in the rate of cosmetic surgery can be attributed to higher sensitivity to physical appearance in contemporary societies, lower cost of such interventions, and higher public awareness about cosmetic surgery for which the media is to blame. Other studies have highlighted individual factors like age, education level, parents’ education, and social-economic status [2]. With an increase in the awareness about cosmetic surgery, some authors have felt the urge to clarify the psychological factors in individuals who do cosmetic surgery. Previous studies have shown that there is a negative relationship between cosmetic surgery and physical attractiveness. Moreover, factors like stress and anxiety, low self-esteem, dissatisfaction with the body, positive attitudes to cosmetic surgery, and depression are effective in cosmetic surgery. As the evidences show, one reason for the increased popularity of cosmetic surgery is the positive attitudes towards it as a tool to improve one’s appearance (Gums-Hnmj-v24n4p53-en 5). Attitudes are cognitive, emotional, and behavioral factors that determine whether an action is perceived positive or negative (Hoo&Vaughan, 2008). Positive attitudes towards cosmetic surgery are not the same in different cultures so that they are a function of general perception of people about cosmetic surgery (Gums 7).
ادامه مطلب

نشخوار فکری بیماران مبتلا به میگرن

طبق نظر کاپلان و سادوک (1) دو سوم بیماران میگرنی داراي ویژگی¬هاي شخصیتی وسواسی، کمال¬گرا و پرخاشگر هستند و ممکن است متعاقب استرس¬هاي هیجانی دچار سردرد شوند. ابوالقاسمی در مطالعه¬ای بین کمالگرایی ناسازگارانه با تشدید سردرد میگرنی رابطه وجود دارد (14). کمالگرایی، مجموعه¬ای از معیارهای بسیار بالا برای عملکرد است که با خودارزیابی¬های منفی، انتقادات و سرزنش خود همراه است. جاه طلبی، نظم و دقت افراطی در فعالیتهای روزمره و حساسیت افراطی به روند امور زندگی از خصوصیات روانشناختی افراد کمالگرا است که این ویژگی در بیماران مبتلا به میگرن نیز دیده می¬شود (15). شیرزادی و همکاران در مطالعه¬ای نشان دادند که بین کمالگرایی و سردرد میگرنی رابطه مثبتی وجود دارد و کمال گرایی می¬تواند شرایط لازم را برای اختلالات روان تنی از قبیل سردرد میگرن ایجاد کند (16). لذا با توجه به مطالب بیان شده و با توجه به کمبود تحقیقات خارجی و داخلی درباره موضوع تحقیق، خصوصا نوع درمان مبتنی بر بهبود کیفیت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای پژوهش (سردرد میگرنی، کمال گرایی و نشخوار فکری)، و همچنین مقایسه این دو نوع درمان با یکدیگر هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر کیفیت زندگی برکمال گرایی و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به میگرن موثر است؟ مقیاس کمال گرایی : مقیاس کمال گرایی فراست در سال 1990 توسط فراست و همکاران بر پایه مدل چند بعدی کمال¬گرایی، ساخته شد. مدل چندبعدی کمال¬گرایی که توسط فراست و همکاران در سال 1990 معرفی شده است شامل شش مولفه است. نگرانی درباره اشتباه¬ها ؛ شک درباره اعمال ؛ انتظارات والدینی ؛ انتقادگری والدینی، استانداردهای شخصی؛ سازماندهی . مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست نیز شامل 6 زیرمقیاس است و این شش زیرمقیاس با استفاده از 35 سوال سنجیده می¬شوند (استوبر، 1998). در این پرسشنامه دو بعد مثبت و چهار بعد منفی وجود دارند. در نسخه ایرانی این پرسش¬نامه، ضریب همسانی درونی برای کل پرسش¬نامه برابر با 86/0 و برای زیرمقیاس¬های نگرانی درباره اشتباه¬ها، شک درباره اعمال، انتظارهای والدینی، انتقاد¬گرایی والدینی، معیارهای شخصی، و سازماندهی به ترتیب برابر با 85/0، 72/0، 78/0، 47/0، 57/0، و 83/0 به دست آمد. ضریب بازآزمایی با فاصله یک هفته نیز برای کل پرسشنامه برابر با 90/0 به دست آمد. ضریب بازآزمایی برای زیرمقیاس¬ها نیز به این صورت بود: نگرانی درباره اشتباه¬ها 84/0؛ شک درباره اعمال 81/0؛ انتظارهای والدینی 79/0؛ انتقادگری والدینی 53/0؛ معیارهای شخصی 85/0؛ و سازماندهی 83/0. همچنین روایی همگرای پرسش¬نامه کمال گرایی چند بعدی فراست بر اساس رابطه با پرسش¬نامه کمال¬گرایی مثبت و منفی مناسب گزارش شده است (28).

rumination in patients with migraine

According to Kaplan and Sadouk [1], two-third of migraine patients have characteristics like obsession, perfectionism, and aggressiveness and they may suffer headache after emotional stresses. Abulghasemi argued that there was a relationship between maladaptive perfectionism and intensification of migraine headache [14]. Perfectionism is a set of high performance standard featured with negative self-assessment, criticism, and self-blame. Ambition, discipline, excessive attention to details in daily activities, and excessive sensitivity to life affairs are of the psychological characteristics of perfectionists, which are also common in migraine patients [15]. Shirzadi et al. showed in their study that there was a positive relationship between perfectionism and migraine headache so that the former may prepare the ground for psychosomatic disorders like the migraine headache [16]. Given this introduction and taking into account the paucity of studies in Iran and other countries on the topic and the effect of quality of life therapy and mindfulness-based cognitive therapy on the variables under study (migraine headache, perfectionism, and rumination) and to compare these two types of treatments, the present study tries to answer “If mindfulness-based cognitive therapy and the quality of life therapy are effective in perfectionism and rumination in patients with migraine?” Perfectionism scale Frost’s Multidimensional Perfectionism Scale (FMPS) (Frost et al. 1990) is based a multi-aspect perfectionism model. This model was introduced by Frost et al. (1990) with six elements including concerns about mistakes, doubts about actions, parental expectations, parental criticism, personal standards, and organization. The FMPS also contains six sub-scales, which are measured by 35 statements (Stober, 1998) including two positive and four negative aspects. Internal consistency of the Farsi version of the scale is equal to 0.86 and equal to 0.85, 0.72, 0.78, 0.47, 0.57, and 0.83 for the sub-scales concerns about mistakes, doubts about actions, parental expectations, parental criticism, personal standards, and organization respectively. Retest coefficients with one week interval for the scale and the subscales concerns about mistakes, doubts about actions, parental expectations, parental criticism, personal standards, and organization are equal to 0.90, .084, 0.81, 0.79, 0.53, 0.85, and 0.83. Moreover, correlative validity of FMPS based on its relevance to Positive and Negative Perfectionism Scale is at an acceptable level [28].
ادامه مطلب

انیمال تراپی و کاهش اضطراب کودکان

کودکان قشرعمده¬ای از جمعیت جهان را تشکیل می¬دهند، توجه به رشد جسمی، هیجانی، روانی و رفتاری آنان همواره از سوی اندیشمندان و پژوهشگران مورد توجه بوده است، به طوری که در 25 سال اخیر مسائل و مشکلات رفتاری، اجتماعی و هیجانی کودکان به عنوان یکی از موضوع¬های عمده و اصلی روانپزشکی و روانشناسی مطرح بوده است (Mash & Barkley ، 2014). مطالعات همه¬گیر شناسی نشان می¬دهد که اختلال¬های اضطرابی با شیوعی بین 5 تا 17 درصد، یکی از متداول-ترین اختلا¬لهای روانپزشکی در دوره کودکی است (Angold Castlo &، 1995؛ به نقل از حیدری، بختیارپور، مکوندی، نادری و حافظی، 1395). اختلالات اضطرابی از جمله اختلالات شایع کودکان است و می¬تواند زمینه¬ساز بسیاری از اختلالات دیگر باشد. این اختلالات با عملکرد موثر فرد در حوزه¬های دیگر تداخل دارد و اغلب با اختلالاتی نظیر افسردگی و یا اختلالات رفتاری مهار گسیخته تظاهر می¬یابد. کودکان با اختلالات اضطرابی همچنین در معرض خطر بالای استفاده از مواد، خودکشی و اختلالات روانپزشکی در دوران نوجوانی و بزرگسالی هستند (متین، 1388). منظور از اضطراب، هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی مانند "نگرانی"، "دلشوره"، "وحشت" و "ترس" بیان می¬شود و همه انسانها درجاتی از آن را گاه گاه تجربه می¬کنند (اتکینسون، اتکینسون، اسمیت، بم و هوکسما، 1395). اضطراب جز جدایی ناپذیر زندگی طبیعی دوران کودکی بوده و به روشنی نشانگر روند رشد طبیعی کودک است. در واقع اضطراب¬ها ممکن است اثر سودمندی نیز بر رشد کودکان داشته باشند زیرا فرصتهای مناسبی را برای رشد سازوکارهای مقابله¬ای جهت مواجهه با عوامل فشارزا و اضطراب¬آور آتی مهیا می¬سازند (هیوز، 1375). اضطراب در شکل تطابقی خود، به کودکان در سازگاری با دنیای دیگران کمک می¬کند. میزان متوسط اضطراب دارای عملکرد تنظیمی است و کودکان را برای سازگار کردن رفتارشان با انتظارات اجتماعی، تحصیلی و فرهنگ یاری می¬دهد. از طرف دیگر اضطراب بسیار کم و بسیار زیاد می¬تواند عامل ناسازگاری باشد. کسانی که اغلب عملکردهاي ضد اجتماعی و مرتبط با سلوك نشان می¬دهند به احتمال بیشتري، از برانگیختگی اضطراب محروم هستند. اضطراب دائم و بیش از حد نیز باعث ناسازگاري است و منجر به پریشانی شده و در تکامل مداخله می¬کند (گراهام، 1382). به باور Silverman (2011) هر چند تجربه ترس¬ها و نگرانی¬ها به عنوان یک بخش از رشد برای بسیاری از کودکان گذرا تلقی می¬شود، اما برای برخی دیگر ممکن است از تجربیات در طول زمان تشدید و باقی بماند و باعث تداخل در عملکرد روزانه کودکان شود (Mychailyszvn, Mendez & Kendall ، 2010). در DSM-V کودکان با یکی از اختلال اضطرابی زیر تشخیص داده می¬شوند: اختلال اضطراب جدایی، لالی انتخابی، فوبی خاص، اضطراب اجتماعی، اختلال وحشتزدگی، اضطراب فراگیر، اختلال اضطرابی ناشی از مواد، اختلال اضطرابی ناشی از بیماری جسمانی. در همه این اختلالها اضطراب یک مشخصه¬ی مشترک است که به صورت واکنش¬های شناختی ویژه و ناپیوسته، واکنش¬های کار اندام شناختی (فیزیولوژیکی) و رفتاری بروز می¬کند (انجمن روان پزشکی آمریکا، 1393)

animal therapy and alleviation of anxiety in children

Children constitute a large portion of the world population. Their physical, emotional, mental, and behavioral growth have been always a concern of scientists and researchers. Over the past 25 years, behavioral, social, and emotional problems of children have been among the main and critical issues in psychology and psychiatry (Mash & Barkley, 2014). Epidemiology studies have shown that with a prevalence range of 5-17%, anxiety is one of the main psychological disorders in childhood (Castlo and Angold 1995; cited by Heidari et al., 2016). Anxiety disorder is one of the common disorders in childhood and it can lead to other disorders. Such disorder intervenes with function in other fields and usually appears along with other disorders like depression and uncontrollable behavioral disorders. Children with anxiety disorder are at a high risk of committing suicide and psychology disorders when they become teenagers or adults (Matin, 2009). By anxiety, we refer to unpleasant emotions that are expressed by terms like “worries,” “fear,” and “panic.” Everyone experiences different levels of anxiety during their life (Etkinson, et al. 2016). It is an indispensable part of childhood and a sign of normal growth of children. In fact, it may have positive effects on child’s growth as it gives the child a chance to develop coping strategy and to deal with stressors and causes of anxiety in the future (Hiose, 1996). Anxiety, in its comparative form (در شکل تطابقی خود), helps children to adapt to others’ world. A normal level of anxiety has a regulating function and helps the child to adapt their behaviors to social, educational, and cultural expectations. On the other hand, too low and too high anxiety can be a cause of maladaptation. The individuals who demonstrate antisocial behaviors or behaviors related to conduct disorder are usually do not have anxiety arousal (برانگیختگی اضطراب). Constant and excessive anxiety also causes maladaptation, which leads to distress (پریشانی) and interruption of development process (Graham, 2003). According to Silverman (2011), although, the experience of fears and worries, as a part of the development process, is temporary in many children, some of them have this experience for a longer period of time and with high intensity so that it disrupts their daily functions (Mychailyzvn, Mendez, and Kendall 2010). According to Diagnostics and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM-V) anxiety disorders diagnosed in children are separation anxiety disorder, opted muteness, specific phobia, social anxiety, panic anxiety, generalized anxiety, anxiety caused by drugs, and anxiety caused by physical disease. A common aspect in all these disorders is that they appear as special and non-continuous responses, cognitive organs responses (physiological), and behavioral responses (American Psychiatric Association, 2014). Anxiety and the resultant disorders degrade abilities of children notably and lead to problems
ادامه مطلب

تعیین اثربخشی اجرای الگوی سازگاری روی بر استيگما

یک دسته از بیماری¬هایی که ابعاد زیستی، روانشناختی و اجتماعی بیماران و خانواده¬های آنها را تحت تاثیر خود قرار می¬دهد، اختلالات روانی می¬باشد(1). از نظر کاپلان، اختلالات روانی به گروهی از بیماریها گفته می‌شود که با تأثیر بر تفکر و رفتار باعث ایجاد علائم ناراحت کننده برای فرد مبتلا یا ایجاد ناتوانی در وی می‌شوند. بروز این علائم در افراد مختلف و در طول زمان متغیر است اما تاثیر بیماری همواره شدید و دائمی است (2). طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت حدود چهارصد و پنجاه میلیون نفر در سراسر دنیا دچار اختلالات روانپزشکی می باشند (3). اما نزدیک به دو سوم آنها برای درمان اقدام نمی¬کنند و علت اصلی این مسئله، نوع برخورد جامعه نسبت به بیماری¬های روانپزشکی است(4). شيوع اختلالات روانپزشکی درایران 23 درصد است، كه اين ميزان در زنان 5/26 درصد و در مردان 8/28 می¬باشد (5). علاوه بر احتمال استیگما بر بیماران، از رايج¬ترين و چالش برانگيزترين فشارهاي رواني- اجتماعي که خانواده¬هاي بيماران مبتلا به اختلالات روانپزشکي نیز با آن مواجه هستند، مسئله استيگما بر آنان مي¬باشد (6). علاوه بر بار مراقبت روانی که خانواده بیماران تحمل می¬کنند استیگما باعث ایجاد مشکلاتی در زمینه ازدواج، پیدا کردن دوست، ارتباط با همسالان و روابط اجتماعی برای بیمار و اعضای خانواده¬اش می¬شود (7). از طرف ديگر موجب انزواي اجتماعي بیشتر، پيدا نكردن شغل، مسكن و عدم استفاده از امكانات اجتماعي می¬شود (8). در میان بستگان بیماران اسکیزوفرنی کسانی¬ که دانش و آگاهی کمتری دارند در مواجهه با این بیماران رفتار نامناسب¬تری دارند (9). در بررسی¬های مربوط به راه کارهای کاهش استیگما، پژوهش¬های اوچینو و همکاران (2012 ) و واقعی و همکاران (1394) نشان داد که آموزش های مرتبط در این زمینه، در کاستن از استیگما در مراقبین خانگی بیماران اسکیزوفرن موثر می¬باشد(3). یکی از الگوهاي پرستاري که به صورت گسترده و عمیق به مسأله سازگاري در ابعاد جسمی و روانی اجتماعی، در بیماری¬هاي مزمن پرداخته، چارچوب تئوریکی سازگاري "روي" می¬باشد (10). اين الگو به دستيابي بيمار به سازگاري جسمي (بعد فيزيولوژيك ) و روانشناختي در ابعاد مختلف (خودپنداره، ايفاي نقش، استقلال و وابستگي) از طريق دستكاري محرك¬ها تأكيد دارد (11). از آنجا كه مدل "روي" يك تئوري عملي و قابل آزمون است كه تمركز آن بر شخص و سازگاري فرد است و شخص را به عنوان شريك فعال، و پرستار را به عنوان راهنما فرض مي¬كند، پرستار مي¬تواند از طريق كنترل محيط به سازگاري فرد كمك كند (12).

The Effectiveness of Education Based on Roy’s model

Psychological disorders refer to the diseases that affect biological, psychological, and social aspects of patients and their families [1]. According to Caplan, psychological disorders refer to a set of diseases that create disabilities through affecting the patient’s thoughts and behaviors and causing disturbing symptoms. These symptoms vary depending on the patient and in time; although the effect of disease remains always intense and permanent [2]. According to the World Health Organization (WHO), about 450 million individuals in the world are afflicted with psychological disorders [3]. However, about two-third of them do not seek treatment, which is mostly due to the attitudes of society towards psychological diseases [4]. The prevalence of psychological disorders in Iran is about 23% and this figure in women and men is 26.5% and 28.8% respectively [5]. In addition to the psychological patients, their families are also at the risk of stigmatizing, which is one of the most challenging and common psychosocial pressures on these families [6]. In addition to the load of providing mental care for their patients, stigmatization creates obstacles for the patients and their family members to find a spouse, find friends, communicate with peers, and establish social relationships [7]. On the other hand, stigma causes more social isolation, failure to find a job or a decent home, and deprivation from social facilities [8]. Among the relatives of schizophrenia patients, those with inadequate knowledge and awareness tend to have more improper behaviors towards the patients [9]. Uchino et al. (2012) and Vaghei et al. (2015) studied the solutions to decrease stigma and showed that educations were effective in attenuating the stigma attached to family care givers of schizophrenia patients [3]. One the nursing models that is extensively and deeply focused on adaptation in chronic diseases in terms physical and psychosocial aspects is Roy’s theoretical adaptation framework [10]. This model emphasizes on achieving physical (physiological aspect) and psychological (self-image, role playing, independence, and dependence) adaptation through manipulating stimulators [11]. Roy’s model is a practical theory that can be tested and its focus is on individuals and their adaptability. According to the model, the individual is considered as an active partner and the nurse as a guide so that the nurse helps the individual to adapt through controlling the environment [12].
ادامه مطلب

اعتیاد به اینترنت

شبکه جهانی اینترنت یکی از مهمترین اشکال رسانه ای متحول کننده ی یادگیری و زنده ترین مظهر جهانی شدن و دیجیتالی شدن فرآیندهای ارتباطی، اجتماعی و اقتصادی در قرن 21 است. ویژگیهای منحصر به فرد اینترنت از جمله سهولت دسترسی به آن، 24 ساعته بودن، سادگی کار، هزینه پایین، گمنام ماندن کاربران و غیره همگی موجب استقبال عظیم مردم در سراسر جهان شده است. درحالی که در سال 2000 تنها 360 ميليون نفر در جهان از اینترنت استفاده می کردند مطابق با سایت Stats این مقدار به بیش از 2.200 میلیون در سال 2011 رسیده است. در این میان قاره آسیا بیشترین تعداد کاربران در جهان را به خود اختصاص داده است و پس از آن قاره اروپا، آمریکاي شمالی، و آمریکاي جنوبی در رده هاي بعدي قرار گرفته اند. ایران از نظر تعداد کاربران اینترنتی رتبه سیزدهم را در جهان و رتبه اول را در خاورمیانه دارد. تنها در 4 سال اخیر، تعداد کاربران اینترنت در ایران 25 برابر شده است. چهل درصد کاربران اینترنت در ایران در گروه سنی 20-29 قرار دارند. اینترنت نفوذ قابل توجهی را در میان جوانان ایرانی، خصوصا دانشجویان کسب کرده است. فاکتورهای زمینه ساز وابستگی به اینترنت در دانشجویان شامل: تجربه آزادی جدید دور از کنترل والدین، پایش نشدن فعالیت های آنلاین، افسردگی ناشی از زندگی دانشجویی، تمایل برای برقراری ارتباطات عمیق و مؤثر، تشویق آشکارا به استفاده از اینترنت از طرف سازمان های آموزشی، تمایل فراوان برای توسعه حس ثبات هویتی، انزوای اجتماعی و گمنامی کاربران می باشد. در کنار این عوامل عدم شناخت کافی نسبت به چگونگی استفاده از اینترنت در کنار جذابیت های آن در ترکیب با برخی صفات و ویژگی های شخصی افراد، موجب سوءاستفاده مفرط از اینترنت می شود تا حدی که این وابستگی تبدیل به اعتیاد افراد به این محیط می شود که نباید از پیامدهای ناگوار و مخرب آن به ویژه در زمینه های اجتماعی و فرهنگی غافل ماند. استفاده غیر نرمال از اینترنت با اصطلاحات متفاوتی بیان شده که شامل: اختلال اعتیاد اینترنتی و استفاده بیش از حد از اینترنت می باشد. وابستگی به اینترنت نوعی اختلال کنترل تکانه است که به وسیله اشتغال ذهنی بالا و ناتوانی در کنترل تمایلات و رفتارهای مرتبط با استفاده از اینترنت که منجر به اختلال یا پریشانی در ابعاد مختلف زندگی می شود، مشخص می گردد. وابستگی به اینترنت باعث افت عملکرد فرد در حوزه های مختلف سلامتی شغلی، روانی و عاطفی، اخلاقی و فرهنگی می شود. مطالعات صورت گرفته در سالهای 2014 تا 2015 میزان شیوع اعتیاد به اینترنت را از 1% تا 7/18% بیان کرده اند و تقریبا نیمی از این مطالعات شیوع بالاتر در مردان را گزارش کرده اند. مطالعات اخیر از کشورهای مختلف شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان را از 6/44-5/5 درصد گزارش کرده اند.

Internet addiction

The Internet is one of the main forms of media that has changed our way of learning. It is the liveliest manifestation of globalization and digitalization of communicational, social, and economic processes in the 21st century. Its unique features like easy access, permanent availability, ease of use, low price of using, anonymity of the users and the like make it highly popular all around the world. While, according to Stats website, there were only 360 million Internet users in the world in 2000, this number reached 2200 million users by 2011. Asia has the highest growth rate of Internet users followed by Europe, North America, and South America. In terms of the number of Internet users, Iran is the 13th in the world and the 1st in the Middle East. Only over the past four years, the number of Internet users in Iran has increased by 25 times. Forty percent of internet users in Iran are at age range 20-29. The Internet penetration rate in Iranian youth and students is notable. The factors effective in internet dependency in students are a new experience of freedom without parents’ control, no activity tracking in online world, the typical depression of student life, desire to have deep and effective relationships, promotion of using the Internet by educational organizations, individual’s desire to feel identity stability, social isolation, and anonymity in online world among many. Along with these, lack of knowledge about the proper ways of using the Internet and the attractions of the Internet along with one’s characteristics intensify the excessive use of the Internet so that some individuals may even develop addiction. The negative and destructive outcomes of Internet addition in social and cultural fields are undeniable. Abnormal use of the Internet is described by different terms like excessive mental occupation and inability to control desires and behaviors about using the Internet that leads to disorders in different aspects of life. Internet dependency degrades performance in different areas of health, career, emotions, morals, and culture. Studies conducted between 2014 and 2015 have estimated the prevalence of Internet addiction from 1% to 18.7% and about one half of these studies have supported a high prevalence rate in men. Recent studies in different countries have reported Internet addiction in students in 5.5% - 44.6% range.
ادامه مطلب

گروه درمانی با رویکرد حمایتی آموزشی

ESRD با رشد جمعیت و زندگی شهری روزبه روز در حال افزایش است(1). CKDبه علت افزایش موارد شیوع و میزان بالای مرگ‌ومیر بیماران یکی از مسائل مهم بهداشت عمومی در سراسر جهان بشمار می‌رود(2) و یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های سیستم‌های بهداشتی قرن بیست و یکم است. پیش‌بینی‌شده است که تا سال 2020 میلادی 1200 بيمارESRDدر هر یک‌میلیون نفر خواهد بود (3). بیماران مبتلابه ESRD دارای سه گزینه درمان هستند که شامل همودیالیز، دیالیز صفاقی یا پیوند کلیه می‌باشد(4, 5). همه بیماران کلیوی شانس دریافت کلیه را ندارند و از درمان‌های دیگر استفاده می‌کنند.(6). شایع‌ترین شکل دیالیز، همودیالیز به‌صورت سه بار در هفته در مرکز همودیالیز می‌باشد (3, 7, 8). آمار بیماران همودیالیزی(HD) سالانه در ایران حدود 15 درصد افزایش می‌یابد(9). بیماران تحت درمان با همودياليز تجربیات فيزيولوژيکی را که شامل خستگی، تحرک جسمی، کاهش فشارخون، گرفتگی عضلات، تهوع و استفراغ، اعمال محدوديت و ايجاد اختلال در زندگی روزمره می‌باشند را در طول درمان تجربه می‌کنند(10). علاوه بر این، همودیالیز سبب ایجاد مشکلاتی مانند محدودیت مصرف مایعات و مواد غذایی، محدودیت فعالیت‌های بدنی، اختلالات عملکردی، مشکلات درمانی در جلسات دیالیز و مشکلات اشتغال برای مبتلایان می‌شود(4). درد مزمن، خستگی، اختلال شناختی و افسردگی و اضطراب در نیمی از بیماران مبتلابه ESRD وجود دارد(11). مطالعات نشان داده که 65درصد از بیماران کلیوی تحت همودیالیز حداقل یک عارضه دهانی را تجربه می‌کنند. خشکی دهان، طعم ناخوشایند، کاهش درک طعم، افزایش پوسیدگی دندان‌ها، خونریزی‌های لثه، عارضه‌های شایعی هستند که به دنبال بیماری و درمان‌های مکرر برای بیمار ایجاد می‌شوند که می‌تواند جنبه‌های سلامتی و QOL بیمار را تحت شعاع قرار دهد(12). بطور کلی اختلال در عملکرد فیزیکی و جسمانی و اجتماعی بیماران همودیالیزی سبب کاهش در QOL بیماران کلیوی تحت همودیالیز می‌شود(13, 14). هدف اصلی مراقبت‌های تسکین‌دهنده، بهبود QOL فرد است. مداخلات مراقبت‌های تسکین‌دهنده با بهبود کیفیت مراقبت‌ها، کاهش هزینه‌های کلی همراه است(10). درمان‌های بیماران مبتلابه بیماری انتهایی کلیوی عمدتاً تسکینی می‌باشند و باهدف دستیابی به ارتقا QOL این بیماران انجام می‌شود(15-17). بهبود QoL در بیماران دیالیزی به‌عنوان هدف در برنامه درمانی بیمان باید موردتوجه قرار بگیرد(18). یکی از کم‌هزینه‌ترین و در دسترس‌ترین روش‌های درمانی و مراقبتی در بیمارانی که با طیف وسیعی از مشکلات و چالش‌ها از قبیل مشکل در روش‌های مقابله‌ای با بیماری و ایجاد تغییر رفتاری و سبک زندگی می‌باشد مداخلات گروهی به صورت گروه درمانی می‌باشد(19). تحقیقات نشان می‌دهد که مداخلات روان‌درمانی و غیر دارویی برای معنا دادن به زندگی و ایجاد هدف و انگیزه و بهبود QOL در بیماران مبتلابه بیماری‌های مزمن کلیوی مفید و اثربخش می‌باشد(20). شواهد محکمی وجود دارد که مداخلات روان‌درمانی گروهی برای بیماران ESRD، در بهبود QOL ، کاهش فشار روانی، بهبود مهارت‌های مقابله‌ای و کاهش ناراحتی‌های مرتبط با علائم مانند درد مؤثر است(9, 21). پرستاران می‌توانند از طریق مداخله اولیه و جلسات گروهی در مورد مشاوره و آموزش بیماران ESRD و دیالیزی، QOL آنان را افزایش دهند(22). با توجه به وجود تأثیر مثبت و اثربخش مداخلات آموزشی و رواندرمانی بر QOL و اهمیت مؤلفه های QOL در بیماران مزمن کلیوی تحت همودیالیز، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر گروهدرمانی حمایتی آموزشی بر QOL یماران همودیالیزی انجام شد.

Group therapy based on educational and supportive approach

The prevalence of end stage renal disease (ESRD) is growing along with population growth and expansion of urban life. In addition, chronic kidney disease (CKD) has become a serous of public health issue due to the increase in prevalence and mortality rate [2]. One of the main challenges of health systems in the 21st century is that there will be1200 ESRD patients in each million population by 2020 [3]. The ESRD patients have three options including hemodialysis, kidney transplantation, and peritoneal dialysis [4, 5]. Not all renal disease patients have the chance of kidney transplantation [6]. The most common form of dialysis is hemodialysis (HD) that is performed three times per week in a hemodialysis center [3, 7, 8]. The number of HD patients increases by 15% each year in Iran [9]. Patients under HD have different physiological experiences like fatigue, limited physical activity, decreased blood pressure, muscle spasm, nausea and vomiting, limitations of doing normal activities, and interruption of everyday life [10]. In addition, HD creates problems like limitations of consuming liquids and foods, physical activity limitations, performance disorders, therapeutic problems during dialysis session, and career problems [4]. Chronic pain, fatigue, cognitive disorders, depression, and anxiety are reported by one half of ESRD patients [11]. Studies have shown that 65% of renal patients under HD suffer at least one oral lesion such as dry mouth, bad taste in the mouth, decrease in taste faculty, increase teeth decay rate, and gum bleeding. These problems affect the different aspects of quality of life (QOL) [12]. In general, physical, and social performance disorder decrease QOL in HD patients [13, 14]. The main objective of palliative care is to improve QOL. These interventions improve the quality of care and decrease medication expenses [10]. Treatment of ESRD patients is mostly of palliative nature and attempts to improve QOL in patients [15-17]. Improvement of QOL in dialysis patients should be an objective of treatment programs [18]. Group intervention in the form of group therapy is one of the least expensive and easy to access treatments and care methods for patients who deal with a wide range of problems and challenges including problems in implementing disease coping methods and creating behavioral or life style changes [19]. Studies have shown that psychotherapy and non-pharmaceutical interventions are effective in adding meaning to life, creating goals in life, and improving QOL in patients with CKD [20]. There are reliable evidences that group psychotherapy interventions are effective in improving QOL, decreasing mental pressure, improving coping skills, and decreasing the problems with symptoms and pain in ESRD patients [9, 21]. Nurses can improve QOL in patients through primary intervention and group sessions to provide consultation and education services to ESRD and HD patients [22]. Given the fact that educational and psychotherapy interventions have positive effects on QOL and that the QOL elements are important in CKD patients under HD, the present study is an attempt to determine the effects of supportive and educational group therapy on the QOL of HD patients.
ادامه مطلب

بازگشت به کار

بیماریهای روانی یکی از شایعترین علتهای غیبت طولانی از کار و ناتوانی برای بازگشت به کار(RTW) در جمعیت¬های شاغل سرتاسر دنیا است(1, 2). ناتوانی برای بازگشت به کار، یک معضل اجتماعی است که فرد شاغل، خانواده وی، کارفرمایان و شرکت های بیمه را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب کاهش بهره وری، معلولیت و بازنشستگی زودرس می گردد(3). تقریبا 85% افراد مبتلا به SMI بیکارند و آنهایی که کار می کنند تمایل کمتری به کار دارند و احتمال ماندن آنها در کار ضعیف است(4). علی رغم چالشهایی که SMI برای کار کردن ایجاد می کند، شاغلینی که تحت درمان قرار می گیرند تمایل دارند که از فواید درمان سود ببرند، بهره وری (productivity) خودشان را درکار افزایش دهند و طول مدت غیبت از کار را کاهش دهند(5). مطالعات نشان می دهند، کار از طریق فعالیت، ایجاد مشغولیت، ایجاد انگیزه، ادغام در جامعه و افزایش عزت نفس جنبه های درمانی بهمراه دارد(6, 7). در مقابل، بیکاری ناشی از SMI منجر به فقر و انزوای اجتماعی بیشتر می گردد. بدون مزایای کار و داشتن دستمزد کافی افراد مبتلا به SMI فقیرتر شده، به دولت وابسته می گردند، زیانهای هنگفت اقتصادی و کاهش کیفیت زندگی را ، هم برای افراد و هم برای جامعه به همراه دارد(8). البته، شواهد نشان می دهد که کار پدیده ای پیچیده است و به زمینه و شرایط فرهنگی – اقتصادی – اجتماعی که افراد شاغل مبتلا به SMI در آن قرار دارند بستگی دارد(4, 9). در سوئد، استرالیا، کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی با درآمد بالا افراد مبتلا به SMI اغلب برای برآوردن نیازهای اجتماعی و شغلی خود و مقابله با انزوا به مراکز روزانه(day centers) یا خانه های باشگاهی (clubhouses ) ارجاع می شوند(10-13). اما در کشورهای با درآمد پایین و دارای شرایط اقتصادی خاص مانند کشور ایران فقط تعداد معدودی از مراکز ارائه دهنده خدمات روانپزشکی، برنامه های جامعه نگر و مراقبت در منزل را ارائه می دهند که برنامه های بازگشت به کار اولویت این مراکز نمی باشد(14, 15). مروری بر مطالعات موجود نیز نشان می دهد که اکثریت دانش موجود درباره پدیده بازگشت به کار مربوط به افراد مبتلا به بیماری شایع روان است و در افراد مبتلا به بیماری شدید روانی، چگونگی کسب شغل یا بازتوانی های شغلی بیشتر مورد پژوهش قرار گرفته است و مطالعات کمی، درباره بازگشت به کار شاغلین مبتلا به بیماری شدید روانی وجود دارد(4, 16, 17). به منظور درک بهتر این پدیده براساس درک شاغلین مبتلا به بیماری شدید روانی، نیازمند انجام یک مطالعه کیفی هستیم به این دلیل که مطالعات کمی قادر نیستند زمینه، تعاملات و شرایط واقعی که در آن بازگشت به کار اتفاق می افتد نشان دهند. لذا محققان این مطالعه می خواهند بدانند چه عاملی درک شاغلین مبتلا به بیماری شدید روانی را برای بازگشت به کار تحت تاثیر قرار می دهد و تحت تاثیر این عامل چه کاری برای بازگشت به کار انجام می دهند. این مطالعه با هدف تبیین (Identifying ) درک بازگشت به کار شاغلین مبتلا به بیماری شدید روانی مراجعه کننده به بیمارستان و کلینیک روانپزشکی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی همدان، ایران انجام شد.

Need to continue working as a key perception for Return to Work

Mental diseases are one of the most common causes of long-term absence from work and inability to return to work (RTW) in the working populations around the world [1, 2]. Inability to RTW is a social issue that affects the employee, the family, employers, and insurance companies. It decreases performance and causes disability and early retirement [3]. About 85% of individuals with serious mental illness (SMI) are jobless and those who have work are not that interested to work so that the chance of keeping their job is too low [4]. Despite the challenges that a SMI creates for employees, those who seek treatments desire enjoying the benefits of the treatment, increase their productivity at work, and shorten their absence [5]. Studies have shown that working has therapeutic aspects as an opportunity to remain active, busy, motivated, and a part of the society. In addition, having a job increases one’s self-esteem [7, 6]. On the other hand, losing one’s job due to SMI leads to poverty and social isolation. Without the benefits of having a job and adequate salary, people with SMI tend to be poorer, depended on public support, and sustain financial loses and a lower quality of life. Losing job affects both the employee and the society [8]. There evidences that suggest work is a complicated phenomenon and a function of cultural, economic, and social conditions [9, 4]. In Sweden, Australia, Canada, and other European countries with high income level, SMI individuals are referred to day centers or clubhouses to meet their social and occupational needs and avoid isolation [10-13]. However, the poorer countries like Iran can only provide a small number of centers for providing psychological services, society-oriented programs, and home care services, and RTW is not a priority for these centers [14, 15]. A literature review showed that a major part of the available knowledge about RTW is about individuals with common mental diseases. In the cases of SMI individuals, the ways of finding a job or occupational rehabilitation have received more attention. That is, there are a few studies about RTW in SMI individuals [4, 16, 17]. To have a better understanding of the phenomenon based on SMI workers’ perception, a qualitative study is need as quantitative works are not able to picture the background, interactions, and actual conditions to make RTW possible. Therefore, the present study is an attempt to realize the factors in SMI employees’ perception for RTW and the solution to help them to return to work. The present study is an attempt to elaborate on the perception about RTW in SMI individuals visiting the psychological hospital and clinic affiliated with Hamedan University of Medical Sciences.
ادامه مطلب

ترس از ابتلا به کرونا پس از شروع فعالیت های اجتماعی

ترس از ابتلا به کرونا می¬تواند بعنوان یک شاخص پیشگیری کننده از شیوع این اپیدمی باشد. هرچند ترس عبارت مناسبی نمی باشد و ممکن است القا منفی به فرد داشته باشد و باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن فرد گردد. اما ترس مي تواند بعنوان شاخص درک از خطر افراد و نیز میزان رعایت اصول بهداشتی یا تاثیرگذاری در این رابطه موثر باشد(1). شیوع در حال رشد کرونا ویروس-2019 سلامت عمومی جهان را به چالش کشیده و منجر به ترس بیمارگونه¬ای از مبتلا شدن به آن در افراد مختلف شده است (2). یکی از انواع ترس های افراد ترس از بیمارشدن است (3). افرادی که ترس از بیمار شدن دارند، مداوم تصور می کنند که هر چیزی ممکن است باعث بیماری آنان شود و به همین دلیل به طور مداوم به پزشک مراجعه می کنند. همچنین زمانی که فرد تصور کند یک بیماری خودش، اطرافیان، اعضای خانواده و دوستانش را تهدید می کند، ترس او از ابتلا به آن بیماری بیشتر می شود به دنبال افزایش ترس از بیماری استرس فرد بیشتر شده و متعاقبا فرد زندگی با کیفیت کمتری را تجربه خواهد کرد (4). ترس از بیمار شدن یکی از آزاردهنده ترین وسواس هاست (5)که باعث نگرانی شدید و رفتارهای کنترلگرایانه و محدودکننده نسبت به خود و اطرافیان می گردد. این روزها بحث بیماری ناشی از کرونا ویروس موجی از نگرانی و ترس را در سراسر جهان به ویژه ایران ایجاد کرده است و اثرات روانشناختی منفی بر سلامت عموم مردم گذاشته است و باعث اختلال در بسیاری از فعالیت های افراد از جمله تجارت و سفر در سراسر دنیا شده است (6). کرونا ویروس که از سوی سازمان بهداشت جهانی با نام کووید-19 (یا SARSCoV-2) شناخته شده است (7)، که در دسامبر سال 2019در ووهان چین آغاز شد و از آنجا به سایرکشورها، سرایت پیدا کرد. شایع ترین علائم بالینی کرونا ویروس،شامل تب ،سرفه و علائم غیراختصاصی آن شامل تنگی نفس ،سردرد ، درد عضلانی و خستگی است (8). استرس واکنش بدن در برابر هر تغییر و چالشی در زندگی است. گاهی استرس بدون تسکین ادمه می یابد و باعث فشار روی افراد می شود. این فشار سلامت فرد را هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی تحت تاثیر خود قرار می دهد (9). در صورتی که یک بیماری مثل کووید-19 ناشناخته و همه گیر باشد، ترس و اضطراب یک واکنش طبیعی است. اگرترس و اضطراب در افراد به میزان کنترل شده وجود داشته باشد باعث بهبود رفتارهای ایمن در فرد میشود و خطر ابتلا به ویروس کاهش می یابد اما اگر شدید و طولانی باشد علاوه بر اثرات مخربی که در سطح زندگی فرد ایجاد میکند مي تواند روي سيستم ايمني تاثير منفي داشته باشد و بدن را در برابر بيماري ها تضعيف كند.گاهي نيز اضطراب باعث رفتارهاي ناكارآمد مي شود (10).

The fear of COVID-19 infection

The fear of COVID-19 infection can be an index of preventing and controlling COVID-19 pandemic. It is notable; however, the term “fear” carries a negative meaning as well and might weaken the immune system. In addition, the fear can be an indicative that individuals have perceived the risk and that they would better observe health codes for prevention [1]. The growing COVID-19 pandemic has been a challenge to health systems in all countries and many individuals have developed a phobia of COVID-19 [2]. The fear of infection is one form of fear [3] and those having the fear feel a constant risk of being infected and tend to visit physicians frequently. In addition, the fear is stronger when an individual thinks that a disease threatens them and others (family and friends). The stronger the fear that stronger the stress, which degrades the quality of life [4]. The fear of being infected is one of the most bothering obsessions [5] that creates strong worries and controlling and restricting behaviors. The fear has negative psychological effects on public health and disrupts many everyday activities such as business and traveling [6]. Cronavirus is called by the World Health Organization (WHO) as COVID-19 or SARSCoV-2 [7] and the pandemic started in December 2019 in Wuhan China. The most common symptoms are fever, cough and unspecific symptoms such as dyspnea, headache, muscle soreness, and fatigue [8]. Stress is a normal body reaction to any change or challenge in life. Sometimes, it continuous without pain and only causes mental pressure. The pressure affects one’s health physically and mentally [9]. In the case of an unknown and highly contagious disease like COVID-19, fear and anxiety are natural reactions. When the fear and anxiety remain at a controlled and healthy level, they improve safety behaviors in individual and lower the risk of infection. However, severe and prolonged fear and anxiety have destructive effects in one’s life and induce negative effect on the immune system. Sometimes, the anxiety triggers inefficient behaviors [10].
ادامه مطلب
liveChat
×
راه های ارتباط با ما:
×

ترجمه تخصصی لبخند جهت ارائه خدمات و تجربه ای بهتر به شما، از کوکی استفاده می کند.

لطفا با بیان نظر خود ما را در ارتقاء کیفیت این صفحه یاری کنید

میانگین میزان رضایت کاربران 89% آیا مطالب این صفحه برای شما مفید بود؟ happy face unhappy face
نمونه ترجمه آی اس آی ترجمه مقاله مدیریتی ترجمه مقاله حسابداری ترجمه مقاله مهندسی صنایع ترجمه مقاله پزشکی ترجمه مقاله روانشناسی ترجمه مقاله پرستاری ترجمه مقاله بهداشت محیط ترجمه مقاله پریفیوژن قلبی ترجمه مقاله نانو فیزیک ترجمه مقاله نانو فیزیک ترجمه مقاله صنایع غذایی ترجمه مقاله فلسفی ترجمه مقاله ادبی ترجمه مقاله حقوقی ترجمه مقاله تاریخ ادبیات ترجمه مقاله فقهی ترجمه مقاله کشاورزی ترجمه مقاله اقتصادی ترجمه مقاله علوم سیاسی ترجمه مقاله هوش مصنوعی
با ما همراه شوید: اینستاگرام ترجمه لبخند فیسبوک ترجمه لبخند لینکدین ترجمه لبخند تلگرام ترجمه لبخند یوتیوب ترجمه لبخند یوتیوب ترجمه آپارات طراحی و اجرا: خدمات ترجمه لبخند
کلیه حقوق متعلق به دفتر خدمات ترجمه لبخند است.
© 2010-2024
با ما تماس بگیرید:
تلفن ترجمه لبخند02634421844
موبایل ترجمه لبخند09198220164
موبایل ترجمه لبخند 09198385716
ایمیل ترجمه لبخند Labkhand.office@gmail.com